درس نظم و انضباط از روش امام خمینی(ره) حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، آنچنان به نظم و انضباط در زندگی، مقیّد بود که گویا از فرایض و واجبات دینی است، در آن هنگام که در نجف اشرف بود، نظم او در امور به قدری چشمگیر و مورد قبول بود، که بعضی از طلّاب، ساعت خود را با رفت و آمد ایشان به درس، و تشرّف به حرم مطهّر، تنظیم مینمودند، وقتشناسی، وقت بندی، و نظم در امور، از ویژگیهای معروف آن بزرگ مرد، بود.
در حالات او نوشتهاند: مرحوم آیتاللهالعظمی سیّد ابوالحسن رفیعی که از حکما و مراجع تقلید بود، مدّتی که در تهران بودند در مسجد جمعه تهران برای نماز مغرب و عشاء، اقامهی جماعت مینمودند (و این قضیّهی تقریباً مربوط به بیش از پنجاه سال قبل است).
آیتالله رفیعی به طور منظّم به نماز جماعت نمیآمدند، امام خمینی(ره) در آنوقت در تهران بود، و در نماز جماعت آیتالله رفیعی شرکت مینمود، شبی آیتالله رفیعی دیر کرد، امام خمینی در میان جمعیّت برخاست و خطاب به مردم، چنین گفت:
«ای مردم! بیایید با هم به آقا بگوییم به طور منظّم و مرتّب، سر وقت، تشریف بیاورید، اینگونه که ایشان میآیند، وقت بسیاری از مردم، تضییع میگردد، همه ما با هم به آقا اعتراض کنیم».
طولی نکشید که آیتالله رفیعی آمد، یک نفر به آقا گفت: «یک سیّد جوانی (یعنی امام خمینی) میگفت: به آقا بگوییم مرتّب بیایند، تقریباً به بینظمی شما در آمدن، اعتراض داشت!».
آیتالله رفیعی فرمود: آن سیّد کی بود؟
در آن وقت امام خمینی(ره) در یک طرف در چند قدمی مشغول نماز بودند، آن شخص امام را نشان داد، همین که چشم آقای رفیعی به امام افتاد، فرمود:
«ایشان حاجآقا روحالله هستند، مرد بسیار فاضل و وارسته و بسیار باتقوا و منظّم میباشند، اگر یک وقت دیر آمدم، ایشان را جلو ببرید تا به جای من نماز بخواند، حقّ با ایشان است.»[4]
***
آری! نماز، یک برنامهی منظّمی است که روح انضباط را در انسان، تقویت میکند، و اوقات آن بر اساس حرکت منظّم خورشید، و سفیدهی سحر قرار گرفته و شرائط و اجزاء آن همچون مهرههای تسبیح است که نماز و ارتباط با خدا، نخ آن مهرهها است، به این ترتیب روح سست و سهلانگار و یا سرکش انسان از کلاس نماز، تعدیل و تنظیم میشود و از کندروی و تندروی، محفوظ میماند.
۷- درس تواضع در پرتو نماز: یکی از اسرار نماز این است که، خودبینی و تکبّر را درهم میشکند و درس تواضع در برابر خدا میآموزد، زیرا انسان در هر شبانهروز در هفده رکعت نماز واجب، ۳۴ بار پیشانی بر خاک و زمین مینهد، و به سجده میافتد، که سمبل نهایت تواضع است، و در سجده خود را همچون پر کاهی در میان اقیانوس بزرگ مینگرد، بلکه صفری در برابر وجود بینهایت خدا میبیند، و به این ترتیب خود را بندهی کوچک و ناچیز خدا دانسته و هرگونه خودخواهی و غرور را از خود دور میسازد.
بر همین اساس، امام علی(ع) در ضمن گفتاری میفرماید:
«فَرَضَ اللّهُ الْإيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ» .
: «خداوند ایمان را به جهت تطهير انسان از آلودگی شرک، و نماز را به خاطر پاک شدن از تكبّر، واجب کرده است».[5]
و چنانکه قبلاً خاطر نشان شد، نظیر این سخن از حضرت زهرا(س) نیز نقل شده است.[6]
و اینکه دعا و گریه از خوف خدا، در نماز، موجب افزایش ارزش و ثواب نماز میشود، و همچنین هرگاه انسان خدا را به خاطر عظمتش عبادت کند، بیانگر تواضع بیشتر در برابر عظمت خدا است. از طرفی، امور مستحبّی که در کنار نماز است، مانند تحت الحنک به گردن آویزان کردن، خشوع، حضور قلب، پیشانی روی خاک نهادن، و دعاهایی که در درون نماز و در تعقیبات نماز آمده، همه و همه تواضع انسان را بیشتر میسازند.
مثلاً در یکی از فرازهای دعاهای وارده در تعقیب نماز ظهر، چنین میخوانیم:
«بِاللّهِ إعْتَصَمْتُ، وَ بِاللّهِ أَثِقُ، وَ عَلَى اللّهِ أَتَوَكَّلُ، اَللَّهُمَّ إنْ عَظُمَتْ ذُنُوبِي فَأَنْتَ أَعْظَمُ، وَ إنْ كَبُرَ تَفْرِيطِي فَأَنْتَ أَكْبَرُ ...»
: «به دامن کبریائی خدا چنگ میزنم، و به خدا اعتماد مینمایم، و بر خدا توکّل میکنم، خدایا! گناهان من بزرگ است، تو بزرگتر از آن هستی، و اگر در بندگی کوتاهی بسیار کردم، تو بزرگتر از آن هستی...».
کوتاه سخن آنکه: نماز، روح تواضع و کوچکی در برابر خدا را در انسان زنده و تقویت میکند، و عظمت الهی را در جایجای قلب انسان برقرار میسازد، و هرگونه کبر و نخوت را که زشتترین صفت حیوانی است، از صفحه قلب انسان میزداید، بهاینترتیب نماز وسیله پرورش بزرگترین فضیلت معنوی و تکامل میگردد، و آن فروتنی و کوچکی در برابر خدا است که موجب ارتقاء مقام خواهد شد.
امام صادق(ع) فرمود: خداوند به حضرت موسی بن عمران(ع) وحی کرد: «ای موسی! آیا میدانی چرا تو را کلیم (همسخن خودم کردم؟».
موسی(ع) عرض کرد: «نه».
خداوند به او وحی کرد: ای موسی! من بندگانم را زیر و رو کردم (و بررسی کامل نمودم)، در میان آنها هیچکس را در برابر خود متواضعتر و فروتنتر از تو ندیدم.
«يا مُوسَى إنَّكَ إذَا صَلَّيْتَ، وَضَعْتَ خَدَّكَ عَلَى التُّرَابِ» .
«ای موسی! تو هرگاه نماز میگزاری، گونهی خود را -به عنوان تواضع - روی خاک زمین مینهی».[7]
به این ترتیب میبینیم راز «کلیمُالله» بودن موسی، و اخذ این مدال پرافتخار، تواضع موسی(ع) در نماز و غیر نماز، در برابر خدا بوده است.
و به طور کلّی، پرستش آمیخته با تواضع است، و در نهاد هر انسانی، پرستش وجود دارد، اسلام این خواستهی فطرت را به شیوهی صحیح و منطقی که تواضع در برابر خدا است، هدایت نموده است، و هرگونه تواضع کاذب مانند تواضع در برابر بتها و خدایان ساختگی را مردود شمرده است، به عبارت دیگر، اسلام آن تواضعی را که موجب عزّت نفس، و پرواز روح، و شکوفایی عوامل تکامل میشود، امضاء کرده، نه آن تواضعی را که موجب ذلّت و خودباختگی، و لگدکوب شدن شخصیّت انسان میشود.
پینوشتها [1] . مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۱۵.
[2] . نهج البلاغة، نامه ۲۷.
[3] . نهج البلاغة، خطبه 146.
[4] . مجلّه حوزه، شماره ۳۲، ص ۹۰.
[5] . نهج البلاغة، حکمت ۲۵۲.
[6] . شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج16، ص ۲۱۱.
[7] . اصول کافی، ج ۲، ص ۱۲۳ (باب التّواضع، حدیث ۷).
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمّد محمّدی اشتهاردی